Friday 27 July 2012

چه روز و روزگاری بود!

ساده گی این نشریه استعاره ای بوده از تلاش عصر ما برای نیل به گذشته ای معصوم و مبارز.هرچند نفس توسل به این فرم در شرایط حاضر به راستی می تواند معرف این امید باشد که گویی اکنون زمینه ای فراهم شده که به شیوه ای مستقل تر و پایدارتر اطلاع رسانی شود , چراکه گردش همواره جذاب ترین سویه ها را دارد، که بر حسب تصادف به دست کسانی بی ربط یا با ربط می افتد, امید است که این مجموعه توانسته باشد حفره و خلا هایی را که به طرز کاذب پر و انباشته شده، آشکار سازد.

تا دیدار نزدیک.
.
چه روز و روزگاری بود!
به روی راه خود یکه سواری بود.
تن او در حصار گرد,
سواد شهر را انداخته در پشت ,
به طبل جاده سمضربه های بادپایش دم به دم می خورد
و اسب او را به سوی مقصد اندیشه اش , نا آشنا , می برد
.
یکه سوار – اسماعیل شاهرودی- تهران

شب زمستانی

در یکی از شب های زمستان شروع کردیم، ۵ نفر بودیم. سخت بود ولی شروع کردیم...یار نیمه راه هم داشتیم، مشکلات زیاد بود اما خواستیم و توانستیم. نشریه برایم مثل کودکیست که از بدو تولد در کنارش بودم، چیزهای بسیاری بلد نبود و کم کم یاد گرفت و رشد کرد، و حال آن کودک برای خود قدی کشیده و اعتباری به دست آورده است و با غرور نگاهش میکنم. از روز اول قولش دادم که در سختی ها و ناملایمات ها کنارش باشم، پشتش بایستم تا زمانیکه نیازی به والدینش نداشته باشد، تا زمانی که همچنان پر شور ادامه دهد و یارانی جدید در طی سالیان متوالی در کنار خود ببیند. این روزها هم خوشحال است و هم کمی نگران. خوشحال از اینکه دوستانی دلسوز و مشتاق پیدا کرده است و نگران از نامهربانان. همچنان در کنار نشریه هستیم و برای حرکت و رشدش کوشا، برای آنکه ماندگار شود.چه خوش بود شبهایی که برایش بیدار بودیم، روزهایی که برایش آرزوهایی داشتیم و چه خوش است این روزها که آرزوهایی تجسم یافته است. به امید رسیدن به تمامی آرزوها برای نشری ماندگار و اثرگذار.

بدرود تا به زودی

دوره ی نخست نشریه هم به پایان رسید. دوره ای که همراه با تجربه و اندوخته های بسیاری است. 28 شماره همراه با شماره صفر، 29 هفته را پشت سر گذاشته است. 29 هفته ای که برای خود نشریه ای ها هم تازگی داشت و شیرینی و البته سختی. سعی در یافتن مخاطب، ارتباط با دانشجویان و با دانشگاههای شهر، با نهادهای فرهنگی، هنری، ارتباط به هنرمندان و ... اینها همگی تلاشی در حد توان و بضاعت دانشجویانی بوده است که با مشغله های درسی و دانشگاهی همراهند و مشکلات و سختیهای زندگی دور از خانه و خانواده را با خود همراه دارند. این گروه هم همچون دیگر گروه ها، فراز و نشیبهایی را در همین  نزدیک به شش ماه، داشته است و خواهد داشت تا بالغ شود و ماندگار نه به طول عمر دانشجویان موسس و همراهش. نشریه با این شماره به استقبال تعطیلات می رود و در روزهای پایانی سپتامبر با خبرهایی از دانشجویان ورودی جدید و هم خبرهایی برای آنها، سال تحصیلی را با شماره 29، آغاز می کند. سعی داشتیم هر آنچه اعلام می کنیم عملی شود و وعده ها محقق و همیشه از نتوانسته ها، تاخیرها و اشتباهات در همین گوشه و کناری در این صفحات اندک عذرخواه بوده ایم و تلاش برای ادامه انتشار و رشد نشریه پابرجاست. به امید مانایی، پویایی و اثرگذاری مناسب برای جامعه کوچک دانشجویان تورین با همراهی دانشجویان و دوست دارانش.

خبر تکمیلی -- محدودیتهای جدید بانکی

در هفته گذشته خبری مبنی بر محدودیتهای بانکی در نشریه منتشر شد. خبرنگار نشریه برای پیگیریهای بیشتر روز 5 شنبه به بانک یونی کردیت شعبه  دانشگاه پلی تکنیک مراجعه کرد که نتیجه آن چند پاسخ به مشکلاتی که پیشتر اعلام شده بود را در پی داشت. در زمینه تبدیل ارز به یورو برای دانشجویان ایرانی، این کار در حال حاضر بدون پرسش مبنی بر ملیت فرد انجام می شود. در صورت درخواست تعویض یا صدور مجدد کارتهای مستر و ویزا برای دانشجویانی که در حال حاضر آنها را در اختیار دارند، به جای مراجعه مستقیم به بانک می توانند از امکان تماس تلفنی برای صدور مجدد استفاده کنند. در این صورت کارت به آدرس فرد درخواست کننده ارسال خواهد شد. با اصرار خبرنگار نشریه هم، متن دستورالعمل مذکور جهت اعمال این محدودیت ها ارائه نشد. همچنین اشاره شد که این دستورالعمل مربوط به تمامی سیستم بانکی در ایتالیا می باشد. مسوول شعبه اعلام داشت، بانک در تلاش است مشکل مذکور را به دلیل ورود دانشجویان بسیاری برای سال جدید تحصیلی تا ابتدای ماه سپتامبر مرتفع کند. به دلیل عدم انتشار نشریه در ماه اوت (اگوست)، هر گونه خبر تکمیلی در صفحه فیسبوک و وبلاگ نشریه منتشر خواهد شد.

تاخیر در انتشار گفتگو

تلاش بسیاری انجام شده است تا فیلمی حدودی یکساعت و پانزده دقیقه ای گفتگو با رییس دانشگاه پلی تکنیک تورین با دو زبان فارسی و ایتالیایی بصورت زیرنویس در این هفته منتشر شود که متاسفانه به دلیل محدودیتهای فنی و منابع برای اجرا، این انتشار با تاخیر انجام خواهد شد.
دوستان بسیاری در نشریه برای نهایی شدن فیلم تلاش کردند و این فعالیت تا زمان انتشارش ادامه خواهد داشت. گفتگو به زبان انگلیسی بوده است و بدون زیر نویس در روزهای پیش رو منتشر خواهد شد.

خوابگاه University Residence Palace Of Badges

• موقعیت مکانی :   Via Montebello، 1خوابگاه دانشجویی در مجاورت دانشگاه تورین واقع شده و در ساختمانی قرار دارد که زمانی بخشی از موسسه خیریه «complessodell›Ospedale» بود و توسط: Amedeo di Castellamonte (1637-1680) طراحی شده است. بنا بر وصیت نامه  «Duke of Savoy» این پروژه شامل یک ساختمان ۳ طبقه شد که به طور کامل مشرف به خیابان است.
• تعداد اتاق ها:
- ۱۷ اتاق تک نفره 
-  ۲۰  اتاق دو نفره و یا اتاق زیر شیروانی
• امکانات اتاق ها :
- حمام آب گرم در تمام روز
- اینترنت
- تلفن (توضیح اینکه تماس داخلی‌ دو طرفه و تماس از خارج خوابگاه یک طرفه از خارج به داخل انجام می‌‌شود)
- امکان استفاده از پریز مخصوص تلویزیون (در صورتی که خود دانشجو تلویزیون داشته باشد)
- یخچال و فریزر
- آشپز خانه در بعضی‌ اتاق ها
• امکانات و سرویس‌های رایگان :
۱- آشپز خانه مشترک ۲ - نگهبان شب 
• امکانات و سرویس‌های قابل شارژ :
۱-  ماشین لباس شویی و اوتو  ۲ - سالن ورزشی (Via Cavour، 5)
 •     ویژگی های خوابگاه) خدمات EDISU در نزدیکی خوابگاه
STOP SHOP EDISU Via Giulia di Barolo 3 a
سالن مطالعه    Via Verdi، 26 
سالن مطالعه    Via S. Ottavio 12
خوابگاه University Residence Cavour
کتابخانه بین المللی         Via S. Ottavio 12
رستوران دانشگاه  Via P. Amedeo 48 
Sportello Casa(House Counter) Via Verdi 26/a
Point University San Paolo Via Verdi 26

آنها که می مانند



عده ای از دوستان هستند که این روزها جایی نمی روند و تا اوایل آگوست همچنان در تورین هستند و یا ممکن است دوستانشان و اقوامشان به تورین بیایند. این دوستان نباید نگران باشند که ممکن است حوصله شان سر برود و دچار بیکاری مزمن بشوند چرا که در حال حاضر و تا تاریخ 5 آگوست برنامه های متفاوتی به نام TOYOU برایشان در نظر گرفته شده است. TOYOU مخفف TORINO YOUNG CITY می باشد و هدف از آن ارایه برنامه های مختلف شامل موسیقی، تاتر،خلاقیت، آموزشی و ورزشی است. برنامه ها مختلف و در روزهای متفاوت هستند. برای بررسی هر کدام باید به سایت مربوطه مراجعه کرد و روزهای مرتبط و شرایط آن را مرور کرد. به علت تکثر برنامه ها و نیز تفاوت در روزهای اجرای آنها در اینجا تنها به عناوین برنامه های موسیقی، خلاقیت و ورزشی را می پردازیم.
عناوین برنامه های مربوط به موسیقی به در تصویر بالا می باشد؛ که متاسفانه برنامه های موسیقی جزو اولین گروههایی می باشند که زودتر از بقیه به پایان می رسند، در حال حاضر نیمی از برنامه های آن به پایان رسیده است.
برنامه های مربوط به خلاقیت شامل موارد زیر است:

به عنوان مثال فستیوال مورار آرت تورین، حتی تا نوامبر ادامه می یابد و در این فستیوال بیش از 30 هنرمند مختلف از کشورهای گوناگون بر روی دیوارهای نزدیک پارک “دورا” نقاشی ها و طرحهای گرافیکی بزرگ دیواری را می کشند.
موارد مرتبط با ورزش:

خوشبختانه سایت به دو زبان ایتالیایی و انگلیسی است و علاقه مندان می توانند بدون مشکل در کنار متن ایتالیایی، متن انگلیسی مربوطه را نیز مشاهده کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت http://www.torinoyoungcity.it مراجعه کنید.

افزایش آدرنالین


در فصل تابستان امکانی فوق‌العاده برای دوستداران هیجان برای دانشجویان دانشگاه دارای کارت کوستورینو وجود دارد.

پرش از ارتفاع ۴۰۰۰ م
با این پرش قبل از باز کردن چتر تجربه سرعت ۲۰۰کیلومتر برساعت به مدت ۵۰ ثانیه را خواهید داشت و با باز کردن چتر ۵ دقیقه ای میتوانید از بودن در آسمان لذت ببرید و با فرود با روی چمن به آرامی لندینگ داشته باشید.
این فرصت فوق‌العاده برای دارندگان کارت ۳۵ € هزینه خواهد داشت.
در فصل تابستان امکانی فوق‌العاده برای دوستان هیجان برای دانشجویان دانشگاه دارای کوس کارت می‌باشد
برای اطلاعات بیشتر به سایت می توانید به سایت زیر مراجعه کنید:
http://www.skydreamcenter.it/

بازگشت


احساس امروز

از یک حس بی حسی مینویسم که سراپا پر است از خالی های درونم.... آری این است احساس درون من که سرشار است از ندانسته های احساسی که هر روز دنبال چیزی برای توصیف میگردد...
یک روز سراپا ذوق و یک روز سراپا شور و دیگر روز خالی از هر دوی این ها و گشتن به دنبال دیروز... یک روز شاد ، یک روز غمناک ، یک روز به امید دیدن فردا و دیگر روز حسرت دیروز را میخوریم.
خدایم را شکر میکنم که امروز برای امروز مینویسم، قلمم برای همین احساس این لحظه ی امروز است ، چرا که امروز حس میشوم از درون و این یعنی زنده بودن یک زندگی.

وقت سفر


تقریبا یک سال گذشت و حاصلش چهار فصل پُراز خاطره، تجربه ، لحظه های شادی و بعضی وقت ها غم بود، شاید کوله‌باری از کتاب هایی قطورتر از سالهای گذشته زندگیمون. مرور ماجراهای ورود به ایتالیا و ترس ازغرببی و غربت تا کشف دنیای جذاب و جدید فرهنگ آدمای اینجا، یادگرفتن هم زبونی با اونا همه خاطراتی شنیدنی برای باقی عمر خواهند بود. از “ویا روما” و موسیقی جریان همیشگی مردم، بستنی و دلبستگی های جدید، سیگار، شُپِرو و ترام تا آشنایی با دوستانی با فرهنگ‌های مختلف. البته این فضا فرصتی برای اتحاد و تشکیل گروه های همدلی برای انجام کارهای بزرگ هم بود. چه شیرین بود وقتی می‌دیدیم وظیفه شناسوندن فرهنگ مون روی کول همه سنگینی می کنه. کم کم باید “مُله آنتونیلّیانا” و زندگی مستقل‌مونو رو برای مدتی تنها بگذاریم و سری به محله‌ای که توش بزرگ شدیم بزنیم، پیش خانواده ای که خداحافظی باهاش سخت ترین کار دنیا بود. خدا کنه همه چیز مثل لحظه ی خداحافظی دست نخورده مونده باشه، نه موی سفیدی به موهای پدر اضافه شده باشه نه چروکی روی پوست مادر. نه رفاقت ها و نه طعم سابق غذاها عوض شده باشن.  به یاد داشته باشیم که وقتی بر میگردیم، تورین شهری خواهد بود پُر از نفس‌های خسته ولی پرشور مسافران تازه وارد، پر از ماجراجویی هایی که قبل از رسیدن ما کلید خوردن. مسافرانی که با ما یا بدون ما راه خود را پیدا می‌کنند ولی چه زیباست اگر باهمدلی غباری از دوش آنها پاک کنیم.

عشق را ای کاش زبان سخن بود


تصویر اسطوره ی شعر زمان ما به ضرب قلم عشقی رنگ خورده است که اسطوره ی نویی از عشق می سازد; عشقی زاینده و مداوم، نه شکست خورده ودراماتیک بلکه به ثمر رسیده و واقعی و جاری. آیدا سرکیسیان درباره ی شروع رابطه اش با شاملو می گوید: ما فقط نگاه هایمان به هم گره خورد، یک لحظه بود همدیگر را دیدیم و همه چیز تمام شد ، شاملو اما با زیرکی تصحیح می کند همه چیز “ شروع شد “.
... در تاریکی چشمانت را یافتم
و شبم پر ستاره شد ...
این عشق شاملو را چنان دگرگون می کند که در خود “انسانی را میابد که هرگز نبوده است“. شعر او رنگ و جانی تازه میابد. ضیاء موحد منتقد ادبی می گوید: حافظ تصویرگر عشق آسمانی است و شاملو تصویرگر عشق زمینی (البته شاملو درباره حافظ تحلیل دیگری دارد). بارها از آیدا خواسته اند این عشق را توصیف کند، عشقی که برای زمانه ی ما بس دست نیافتنی و گنج واره است .او در یکی از مصاحبه هایش می گوید : یک رابطه فراتر و عمیق تر می تواند بین دو انسان شکل بگیرد که آنرا می گوییم “ دوستی عمیق “ که یک حس مشترک است ، حسی که به زبان نمی آید هر آنچه در تو می گذرد او درمیابد ، هرآنچه دلخواه توست او انجام می دهد، می شنود، می خواند....و متقابلا ، انگار سویدای جانت را می داند.... به ظریف ترین نکات این رابطه ی رازگونه توجه نشان می دهد ; دوستان زیادی داریم، تنها با اوست که این رابطه برقرار می شود. اما این عشق در شعر شاعر چه جایی دارد. شاملو می گوید تمام شاعرانی که از عشق صحبت کرده اند و نمی دانیم این عشق کیست در واقع عشق شان غایب است برای من آیدا در صحنه است ...
اشعار عشقانه ی شاملو از عشقی والا و عمیق می گویند که در عین حال ملموس و واقعی است. شعر او علاوه بر زبان و تصویر و ایماژی که دارد، به دلیل بر آمدنش از زندگی واقعی اش، زندگی زمینی اش، چنین تاُثیرگذار است. شاملو شاعری است که خود شعرش است یا از زبان آیدا زندگی و شعر شاملو از هم جدا نیستند، ایندو یکی هستند. اما رسالتش مثل هر هنرمند متعهدی ارتباط با مخاطب است آیدا می گوید عاشقانه ترین شعرهایش باز اجتماعی ترین شعرهایش هستند. او در سراسر عمرش این وظیفه ی “وجدان آگاه جامعه“ بودن را قهرمانانه به دوش می کشد و باز دغدغه اش این است:
“در آخرین فرصت آنچه می توانستم گفته باشم گفته ام آیا ؟“

اپیزود آخر”فصل اول”

اپیزود اول:
در قلب زمستان تورین در حرکتی خود جوش و خلاق، با پس زمینه ی اندیشه ای زیبا و همت چند یارهمدل و همراه، نشریه ای زاده شد.
ساده و شاید مختصر، با شعاری متفاوت اما:
قلم زده هایی مختص خود دانشجویان، در گستره ی زندگی اجتماعی و علمیشان و با هدف تشکیل بستری تعاملی و کمکی برای اطلاع رسانی وهمچنین حرف دل.
ده شماره را خط زد تا توانست مسیر خود را بهتر و دقیق تر بیابد، منسجم و پیوسته محتوی شود و حداقل ده عضوی با خود همراه کند.
در کنار پویایی و تحصیل بچه ها، نشریه اما همواره در حرکت بود و تلاش.
تحت هر شرایطی، هر “جمعه” ، متوالی و منسجم با جامعه ی دانشجویان ایرانی تورین همگام شد، هر روز اما با خانواده ای پرجمعیت تر، حمایتی بیشتر و امیدی دو چندان به آینده ای مطلوب تر.
سخن از تعریف وتبلیغ نیست، بیان خوشحالی و غروری است که دو صفحه ی مشترک ملی زبان غربت فضای دور از وطن را در کوتاه زمان زدود و خانواده ای یک دل و یک صدا آفرید.بی شک نقطه عطفی است در خاطر تقویم دانشجویی ایرانیان تورینو.


و اکنون دراپیزود آخر”فصل اول” خالصانه، به خود افتخار میکنیم به داشتن جمعی دوست داشتنی و همپای با تعدادی افزون بر 30 نفر.
آنچه پشتوانه ای قوی، طرحی هدفمند و اندیشه ای زیبا در پس زمینه دارد به قطع خلقی است ماندنی، فارغ از هرتشنج و تزلزلی. تنها و تنها اگر خواستنی باشد، کتابتی جاوید می آفریند.
آذر شهابی




بدرود



وارد شدن به یک کشور دیگر به معنی‌ آغاز کردن دوباره زندگی‌ هست زیرا با فرهنگی‌ جدید مواجه میشوی‌ و تطبیق دادن خودت با این شرایط زمانبر و سخت هست.به این حال دوری از خانواده را هم اضافه کنیم.
این دوری در اینجا شاید یکی‌ از دلایلی باشد که بچه‌ها را تشویق به دور هم جمع شدن و برپایی تشکلی کوچک کرد. تشکلی به نام «نشریه تورین» که به مانند خانواده دوم اعضایش است. فراز و نشیب‌ زیادی داشت اما دلهای یکرنگ همواره از پس آن بر آمد. هر شماره پر از خاطرات خوب است که با بازخوانی آنها خاطرات برایمان تداعی خواهد شد. سه شنبه‌ها (آخرین مهلت ارسال مطلب برای نشر) مانند کابوسی برای اعضا بود اما از دیدی دیگر این کابوس شیرین هم بود. شبهایی که همه خواب بودند و تنها اعضای نشریه را آنلاین می‌دیدی و مطمئن می‌شدی که تنها نیستی‌ و همه در تلاشند. تلاشی برای همزبان‌هایمان در این شهر نه خیلی‌ کوچک. دبیران گروهها با شگردهای هوشمندانه همراه با طنز خود، اعضا را تشویق به همکاری و فعالیت میکردند.  روزهایی هم پر از خستگی‌ و آشفتگی‌ داشتیم که با ایده‌هایی‌ مثل مهمانی‌های مجازی بر روی صفحه گروه و یا با هموند کردن آهنگهایی شاد کمی‌ این خستگیها و آشفتگیها را تسکین دادیم. در این جمع همراه بودن، صبور بودن و حتی گاهی از خود گذشتگی را آموختیم.
این شماره آخرین شماره از سری اول نشریه است،من و تمام اعضای نشریه امیدوار هستیم توانسته باشیم با این ۲۸ شماره خودمان را به دلهایتان نزدیکتر کرده باشیم.
به تمامی‌ خوانندگان و دوستانمان بدرودی موقت میگوییم و تعطیلات خوبی‌ را برای شما آرزومندیم.