رویای مجسم

نسل من،

نسل من خسته است از تکرار.

نسل من چشم نگران لحظه ايست مابين صفر‌ها و يک ها.

نسل من حتي واقيعت‌هاي خاکستري را به استنباط‌هاي سفيد ترجيح مي‌‌دهد.

نسل من دل بر هواي استقلال بر بستست.

استقلالي در خور نسبت ها، نسبتي در خور انسانيت و انسانيتي مالامال اخلاق. اخلاقي‌ که ريشه در وجدان هم نسليان من دارد.

ادب هم نسليان من به است از دولتشان. ادب هم نسليان من به است از دولتشان.

چشم و دل‌ هم نسليان من از روشنفکران کوچکي که افکار روشن خود را به منيّت خود سياه کرده اند سير است.

نسل من نسيم آزادي را لابه لاي چمن‌هاي له‌ شده از رده پاي سربازان متعهد به ايسم‌ها استشمام نمي‌‌کند.

نسل من حتي نيم نگاهي‌ هم به حضار بي‌ حضور ندارد.

گويي نسل من عطاي کلاه طاووس نشان نسل پيشين بر لقايش بر بخشيد.

نسل من در حال تربيت فضاييست که هواي نسل بعد را نگاه دارد.

نسل من هم اکنون به فکر فرداست.

فردايي از جنس نسل من.