Friday 7 December 2012

یادی از شعر نو


سخن شاعر سخن کسی است که خود را به خطر انداخته است.     ( موریس بلانشو )

حال دیگر شاید بازخوانی - و بهتر همخوانی – آثار معاصران یک ضرورت است ؛ اگر یکی دو نسل پیش گاه میشد با خود نویسنده یا حداقل صدای شاعر هم نفس شد ، اما امروز آن آثار را بر صفحات چاپ شده می بینیم ، پس آموزش آنها ، حتی درست خواندن سطر سطر یک شعر کمکی است به درک درست رفته ها .



علی اسفندیاری ( نیما یوشیج ) متولد 1274 در یوش می باشد ، پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه بود ، او دوازده ساله بود که همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی سن لوییس مشغول به تحصیل شد و پس از پایان تحصیلات در وازرت دارایی مشغول به کار شد که این شغل را مطابق میل خود نیافت و آن را ترک کرد که پس از بیکاری افکار گوناگونی به سراغش آمد، وی می خواست در نهضت جنگل به میرزا کوچک خان بپیوندد.فعالیت شعری وی از سال 1300 با"قصه رنگ پریده" آعاز شد ، نیما در سال 1305 با عالیه جهانگیر ازدواج کرد ، او در تاریخ 13 دی 1338 درگذشت.

سال 1301 هجری شمسی با انتشار " افسانه " نیما یوشیج ، مجموعه داستان کوتاه" یکی بود یکی نبود" جمال زاده و رمان "تهران مخوف "مشفق کاظمی و نیز نمایشنامه" جعفر خان از فرنگ برگشته" اثر حسن مقدم از هر نظر آغاز ادب معاصر محسوب می شود .اما دریغ که این قدمهای آغازین با استقرار حکومت رضاشاهی اندک اندک قطع شد . نشانه ی این قطع فرهنگی را می توان در ترور عشقی دید در 12 تیرماه 1303 و یا توقف چاپ آثار نیما از همین سالها تا 1316 و1317 و گوشه نشینی عارف و مرگ امثال حسن مقدم ؛ و بالاخره در پایان این دهه است که نیما با انتشار چند شعر در مجله موسیقی راهی را که سالها و در خاموشی کوبیده بود را در پیش پای نسل پس از 1320 می گشاید . از این چند اثر "افسانه" آغاز شعر نو است که تاکنون بارها به چاپ رسیده است؛ افسانه ی نیما مسلما از هر نظر آغاز راهی دیگر است در شعر فارسی ، یعنی از هر منظر که بدان بنگریم به کلی با آثار پیش از آن متفاوت است،ودر نتیجه با اثری روبرو می شویم که هم از نظر قالب یا وزن و هم زبان و مهمتر از اینها از نظر ساختار و نیز نمادین بودنش کاری است نو و در مجموع این همه سبب می شود تا بتوان "افسانه"را مانیفست شعر نو قلمداد کرد که در واقع مواجهه معاصران با اولین تجربه های سمبولیست هاست ؛ نیما در اغلب شعرها از غریب ماندن و یا دیگر بودن سخن می گوید و گاه این گلایه ها رنگ خصوصی می گیرد.

"قصه رنگ پریده" ، "افسانه" و "ای شب" تاثیر خود را به جای گذاشتند ؛ به قول آرین پور ، بهار در شعر دماوندیه به طور آشکار و محسوس تحت تاثیر قطعه "ای شب" قرار می گیرد و نیز به عقیده بعضی ها عشقی در "کفن سیاه" و شاید در"تابلوهای ایده ال" و شهریار در "افسانه شب" و "دو مرغ بهشتی" از نیما متاثر بوده اند . هر تحولی در بنیادهای اجتماع تحولی در حیطه ادب را به دنبال خواهد داشت که این امر منجر شد که نیما از تساوی مصراع ها دل بکند و قالب و زمان خاصش را عرضه کند ؛ پیش از" افسانه " سه شعر از نیما در دست است از "قصه رنگ پریده" و "منت دو نان" که اولی در همین قالب آشنای مثنوی است و دومی در قالب قطعه و تنها در "ای شب" است که جستجوی قالب جدید آغاز شده است ؛ تازگی "افسانه" نیز تنها در شکل قافیه بندی است ، آن هم در آزاد گذاشتن مصراع :

در شب تیره دیوانه ای کاو

دل به رنگی گریزان سپرده

در دره ی سرد و خلوت نشسته

همچو شاخه ی گیاهی فسرده

می کند داستانی غم آور

آن چه از" افسانه" برمی آید این است که مذهب نیما مذهبی است فردی و وسیله تقرب در این شعر مذهب شعر است و طریق تهذب نیز شعر ."با شعر به او تقرب می جویند....با شعر به او حمله می بریم . با شعر از او دور می شویم ." نیما از طریق شعر است که جهانش را کشف می کند و به آن شکل می دهد و یا ویرانش می کند ، تا از سر نو بسازد ؛ نیما همان کسی است که با مذهب فردی اش و توجه به جنبه های مادی اشیا در آغاز کار به جای تکرار مشاهدات گذشتگان تعابیر خاص خود را عرضه کزد .





منابع :

باغ در باغ – هوشنگ گلشیری – انتشارات نیلوفر

همخوانی با هم آوازان " افسانه " نیما ، مانیفست شعد نو

ماهنامه فرهنگی و هنری کلک – شماره 49-50