Showing posts with label سینما. Show all posts
Showing posts with label سینما. Show all posts

Friday, 2 November 2012

در سینماهای تورینو




سینما ناتزیوناله تورینودر حال حاضرفیلم"عشق" (Amour)را بر روی پرده دارد.این فیلم داستان زوج موسیقیدانی است (با بازی ژان لوئی ترن تینیان و امانوئل ریوا) که پس از سال‌ها معلمی حالا در هشتاد سالگی، پیری، بیماری، تنهایی و مرگ را تجربه می کنند. همسر مرد (اَن) دچار حمله قلبی شده و به دنبال آن، قدرت تحرک و تکلم خود را از دست می دهد. مرد از او پرستاری کرده و در کنار بستر او به مرور خاطرات گذشته که با عشق همراه بوده می پردازد.کارگردان این فیلم میخائیل هانکه نخل طلای شصت و پنجمین جشنواره کن را به خود اختصاص داد.

Friday, 26 October 2012

سینما/ فیلم "واقعیت": وقتی رویا تبدیل به وسواس می شود


فیلم "واقعیت" (Reality)داستان لوچانو(Luciano)ماهی فروش اهل ناپل است که به اصرار خانواده و فرزندانش در مصاحبه ورودی برنامه ی برادر بزرگ (Grande Fratello) شرکت می کند و از آن زمان و در انتظار نتیجه ی آزمون، دچار نوعی وسواس میشود و تصور میکند زندگی او توسط دست اندر کاران برنامه تحت نظر است و برای اینکه در آزمون پذیرفته شود دست به اعمالی می زند که زندگی خود و خانواده اش را تحت تاثیر قرار می دهد. این وسواس تا جایی پیش می رود که مغازه اش را می فروشد و خود را برای زندگی پیش رو آماده می کند. او حتی اثاثیه منزلش را به نیازمندان می بخشد تا تصویر مثبتی از خود به ماموران خیالی تلویزیون ارائه دهد...

یکی از نقدهایی که به این فیلم وارد می شود این است که کمی دیر ساخته شده، زمانی که دیگر پخش برنامه ی برادر بزرگ متوقف شده است و اینکه موضوع انتخاب شده ظرفیت تبدیل شدن به یک فیلم بلند را ندارد. از طرف دیگر از نقاط قوت فیلم میتوان به بازی های بی نظیری اشاره کرد که توسط چهره های تازه ارائه شده اند. فیلم "واقعیت" در فستیوال کن حضور داشت و جایزه ی ویژه ی هیات داوران جشنواره ی کن بدست آورد.

کارگردان فیلم، ماتئو گارونه (Matteo Garrone)در مصاحبه ای عنوان کرده:" داستان فیلم را از ماجرایی واقعی الهام گرفتم اما در واقع دوست داشتم داستان وسواس فردی را مطرح کنم. وی می افزاید:" این یک افسانه ی امروزی است که قهرمان آن "پینوکیوی مدرن" است که شخصیتی بی گناه و کودکانه دارد.

موفق ترین اثر گارونه، فیلم گامورا(Gamorra-2008) است که جوایز متعددی از جمله جایزه ی ویژه ی هیات داوران جشنواره ی کن را از آن خود کرده است.

آخرین ساخته ی گارونه از 28 سپتامبر به روی پرده ی سینما آمده است. سینما هایی که "واقعیت" را نمایش می دهند:

Reposi Multisala: 15:30 - 17:50 - 20:10 - 22:30 16:00 - 18:15 - 21:15 17.50 20.10 22.30

Due Giardini: 16:00 - 18:15 - 21:15

Massimo: 15:30 - 17:50 - 20:10 - 22:30








منابع:



http://corrieredibologna.corriere.it/bologna/notizie/cultura/2012/9-ottobre-2012/garrone-reality-bologna-questa-citta-sinonimo-cinema-2112171319145.shtml

http://www.lastampa.it/2012/09/25/spettacoli/garrone-il-pinocchio-d-oggi-e-appeso-alla-tv-lOdMpBk68QUKnkrdrNDcEM/pagina.html

http://cultura.panorama.it/cinema/al-cinema/reality-matteo-garrone-grande-fratello


Friday, 19 October 2012

THE TURIN HORSE



در سوم ژانویه 1889 در میدان شهر تورینو ناگهان بازوان را دور گردن اسب پیری که به گاری بسته شده است حلقه میکند و غوغایی به راه می اندازد ؛ سرانجام او را به منزل می برند . نخست مادر و سپس خواهر نیچه نظارت و پرستاری از او را بر عهده میگیرند. نیچه دوازده سال همچنان نرم و آرام مانند کودکان و ناتوان از هرگونه فکر منسجم بر لبه هستی به زندگی ادامه می دهد و در روز بیست و پنجم اوت سال 1900 چشم از جهان فرو می بندد. هرآنچه در اسب تورین دیده می شود یک نمای واحد است که به یاری آمباینس به هم پیوند می خورند ولی در کل سکوت سوژه ها یک تصویر کاملا انتزاعی را به تماشاگر اراِیه می دهد , تکرار مکرر صحنه ها ساختار دهنده ژست ها می باشد که در آن تماشاگر با یک سری گسست مواجه می شود که در واقع به مثابه نقطه بحرانی است , یکی گفتگویی که بین پدر و دوستش رد و بدل می شود که به یاری مثال های اغراق شده اش ما را به سوی این باور می کشاند که مساله منحصرا مساله ای مربوط به ایدلوژی الهی است و دیگری صحنه ورود کولی هاست که با دیالوگ های خود ارزش افزوده ای بر تصویر بار می کنند. آنچه در این فیلم نمود دارد یک حالت ناتوانی است , ناتوانی در خواندن , ناتوانی در معاشرت کردن و دردی مداوم در پدر که می توان
به خود نیچه در واپسین سالهای زندگیش بسط داد که حال خود را چنین شرح می داد : دردی مداوم که بر سر و چشم چنگ می اندازد , واین احساس سراپا فلج بودن . نبض بسیط و کند روزمره و هم چنین زندگی راکد و تهی از هیجان , سوژه هایی که همگی گرفتار ملال هستند و در قبال رفتار و افکارشان سرسخت و انعطاف ناپذیرند و سکانس هایی که نوعی ولنگاری مستقر و تثبیت شده را نمایان می کنند تلقی سینمای بلاتار در مقام هنر تصاویر و نوعی توهم است , توهم شنیداری ) موسیقی متن ( و دیداری . آن چه در این فیلم اولویت ندارد آوای صدای انسانی است , ولی سرشار از گزاره هایی که نگاه بیننده راجهت و ساختار می دهد , از کار افتادگی اسب و هم چنین خشک شدن چاه بعد از ورود کولی ها و کوچ کردن پدر و دختر , ولی نهایتا شاهد بازگشت بی ثمر آنها به همان نقطه ی ایستای آغاز داستان هستیم . آنچه می توان از این فیلم فهمید این است که نفرینی که تا به حال گریبان گیر بشر بوده که نه به معنای رنج بردن که به معنای بی معنایی رنج بوده .

 
فصلنامه ارغنون نظریه فیلم شماره بیست و سه
نیچه ژیل رلوز ترجمه : پرویز همایون پور
نیچه ج.پ.استرن ترجمه : عزت الله فولاد وند
فصلنامه سینما و ادبیات شماره سی و سوم